طراحی مدل ائتلافهای استراتژیک و تاثیر آن بر عملکرد شرکت در استارتاپهایی با ماموریت اجتماعی در صنعت خودروسازی سبک
کلمات کلیدی:
ائتلاف استراتژیک, نوآوری اجتماعی, عملکرد شرکت, استارتاپ, صنعت خودروسازیچکیده
هدف: هدف از این پژوهش، طراحی یک مدل ائتلافهای استراتژیک و بررسی تأثیر آن بر عملکرد استارتاپهایی با مأموریت اجتماعی در صنعت خودروسازی سبک است. روششناسی: این پژوهش با روش کمی و استفاده از یک نمونه 15 نفری از مدیران عالی صنعت خودروسازی ایران انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامهای با مقیاس لیکرت 5 نقطهای بود که با روش نمونهگیری خوشهای به مدیران ارائه شد. برای تحلیل دادهها از مدلیابی معادلات ساختاری و نرمافزار SPSS استفاده شد. ضریب تأثیر و ضریب معناداری مسیرهای فرضیهها به عنوان معیارهای ارزیابی روابط میان متغیرها مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که ائتلافهای استراتژیک تأثیر مستقیم و مثبتی بر عملکرد شرکتها دارند (ضریب تأثیر 0.673). همچنین، مرحله توسعه شرکت رابطه میان ائتلافهای استراتژیک و عملکرد را تعدیل میکند (ضریب تأثیر 0.404). شرکتهایی که در حوزه نوآوری اجتماعی فعالیت میکنند، عملکرد بهتری دارند (ضریب تأثیر 0.487). همچنین، شرکتهای بزرگتر عملکرد بهتری نسبت به شرکتهای کوچکتر دارند (ضریب تأثیر 0.488). نتیجهگیری: پژوهش نشان داد که ائتلافهای استراتژیک میتوانند به طور قابل توجهی عملکرد شرکتهای نوپا با مأموریت اجتماعی را بهبود بخشند. شرکتهایی که در مراحل توسعه بیشتری قرار دارند و نیز اندازه بزرگتری دارند، از این ائتلافها بهرهمندی بیشتری دارند. نوآوریهای اجتماعی نیز به عنوان یکی از عوامل موثر در بهبود عملکرد شرکتها شناخته شد. از این رو، ائتلافهای استراتژیک به عنوان ابزاری کلیدی برای دستیابی به اهداف اقتصادی و اجتماعی در صنعت خودروسازی سبک پیشنهاد میشود.